• تجهیز خودرو آتش نشانی

    بهره گیری از آخرین تکنولوژی امکان تجهیز انواع شاسی ها
  • نمایندگی انحصاری

    DOKA آلمان تولید کننده انواع خاموش کننده دستی و اتوماتیک
  • ایمنی و آتش نشانی

    ارائه انواع وسایل و لوازم آتش نشانی در فضای فروشگاهی بزرگ
  • اعلان و اطفاء حریق

    مشاوره - طراحی و تهیه نقشه و محاسبات مربوطه - پیشنهاد اجناس مورد نیاز
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

مقالات جدید

مقالات سیستم های اعلان و اطفاء حریق و آشنایی با تجهیزات

 

تاریخچه آتشنشانی ایران


پیشدرآمد
امیرکبیر، تازه به محل کارش رسیده بود و می خواست کار روزانه اش را شروع کند که یکی از خفیه نویسان وارد شد و گزارشی را به رؤیت وي رساند:
حاجی میرزا احمد نام، قهوه خانۀ سرپوشیدة ملکی سراج الملک را که نزدیک قراول خانۀ دروازة قدیم »شمیران واقع است، اجاره کرده، بالاخره و خود قهوه خانه را مملو از چلیک هاي نفت کرده است. این انبار خیلی خطر دارد. چنانچه خداي نخواسته حریق در آن جا واقع شود، معالجه پذیر نیست. لذا، مراتب به « جناب وزیر نظام اطلاع داده شد امیر، نگاهی به گزارش انداخت، ابروانش را در هم کشید، دقایقی را به فکر کردن گذراند و بعد، زیر لب زمزمه کرد:
- امان از جهان! امان از طمع! این مردم، به فکر خودشان هم نیستند و هیچ فکر نمی کنند که انبار کردن نفت، آن هم در مجاورت آتش اجاق و در جایی که هر روز ده ها نفر به آن تردد می کنند و چپق و قلیان می کشند، چقدر خطر دارد و یک جرقه چطور ممکن است تمام زندگیشان را خاکستر کند.
امیرکبیر، که تازه چند ماهی می شد زمام امور کشور را به دست گرفته بود و علاقه و اشتیاق زیادي داشت تا تغییرات دلخواهشرا در نظام سیاسی و اجتماعی کشور شروع کند و ضمناً در روزهاي قبل نیز چنان گزارش هایی به دستشرسیده بود، با خود اندیشید:
شواهد نشان می دهد قهوه خانۀ میرزا احمد تنها مکانی نیست که چنین وضعیتی دارد و قطعاً خیلی » .« هاي دیگر هم ممکن است اشتباه او را کرده باشند تا قبل از صدارت امیرکبیر، نفت مورد نیاز مردم براي مصارف سوخت و روشنایی، در بشکه هاي 110 کیلوئی، به وسیلۀ شتر، از بادکوبۀ روسیه وارد می شد و مردم براي خرید نفت از ظرف هایی به 187 گرم)، پنج سیر ( 375 گرم) و چارك ( 750 گرم) یا بزرگ تر، استفاده می / گنجایش دو سیر و نیم ( 5
کردند، اما در آن زمان بعضی تجار، براي آن که بتوانند نفت را راحت تر در تمام مناطق مناطق کشور توزیع کنند، نفت را به صورت حلب هاي 20 کیلویی هم وارد می کردند. با این حال، به دلیل وارداتی بودن نفت و از آن جا که گاهی به طور نا مرتب توزیع می شد، یا در برخی محلات اصلاًتوزیع نمی شد، گروهی از مردم دسترسی دایمی به نفت نداشنتد و براي این که از نظر تهیه آن در مضیقه نمانند، هرگاه نفت گیرشان می آمد، مقدار زیادي از آن را خریداري می کردند و خصوصاً کسانی که از نظر شغلی نیاز بیشتري به نفت داشتند ، شدت گرفت .

موضوع گزارش ، خصوصاً که مشابهات متععدي نیز داشت ، به نظر امیرکبیر جالب آمد ، یک بار دیگر گزارش را که مختصر و مفید هم به نظرش نرسید از جا برخاست ، مشغول قدم زدن در طول و عرض اتاق و فکر کردن شد و وقتی نتیجه اي نگرفت ، کوشید تا به بقیه کارهاي روزانه خود بپردازد . اما نتوانست از فکر گزارشی که خوانده بوده ، بیرون بیاید .
امیرکبیر، که اطلاعات خوبی در زمینه هاي مختلف داشت و خوب می دانست تاریخ نخستین آتشی که توسط انسان افروخته شد از چهار هزار سال تجاوز می کند، این را هم می دانست که آتش یکی از کشفیات مهم بشري است اگر چه عاملی بسیار مهم براي رفاه و آسایش انسان و نجات او از تاریکی و سرما و مددکار بشر در پخت غذا و عامل رشد بسیاري از صنایع اولیه است و انسان با استفاده از آن توانسته به پیشرفت هاي قابل اعتنایی در زمینۀ ابزارسازي، سفال سازي، شیشه گري، ذوب فلزات و... دست یابد، اما خارج شدن آن از کنترل هم می تواند خطرات جبران ناپذیري به دنبال داشته باشد.
او که تاریخ را خوب خوانده بود و به خوبی خبر داشت در تاریخ کشورمان آتش سوزي به کرات شهرهایی را به کام خود کشیده و حتی به ورطۀ نابودي افکنده است، شهر سوخته در 67 کیلومتري جنوب زابل فعلی در استان سیستان و بلوچستان را به یاد آورد که در سال هاي 3200 تا 2100 پیش از میلاد رشد و شکوفائی خاصی داشت و چندین بار در آتش سوخت و دوباره بازسازي شد. شهري که حداقل در روزگار ما کاوش هاي باستان شناسی انجام شده در آن ثابت کرده حداقل چهار دورة مشخص آبادانی به خود دیده و ظاهراً در چهارمین دورة حیاتش بر اثر آتش سوزي به کلی ویران شده و از بین رفته است.
همچنین امیرکبیر می دانست در واپسین سال هاي سلطنت هخامنشیان نیز آتش سوزي در تخت جمشید باعث از میان رفتن بخش عظیمی از ثروت ملی شده، و در سال 325 هجري قمري، بغداد که در آن زمان جزو قلمرو ایران به شمار می آمد، به کام حریقی فرو رفت که دو شبانه روز ادامه داشت و شهر را به کلی ویران کرد. مغولان هم قسمت هاي وسیعی از ایران را به آتشکشیدند و در شب سه شنبه دوازدهم ماه شوال 1098 هجري قمري، آتشی که در یکی از خانه هاي ساري برافروخته شده بود، منجر به آتش سوزي مهیبی شد که پس از ساعتی، دامنه اش تمام شهر را در بر گرفت و...
از یادآوري آتش سوزي هایی که در ایران اتفاق افتاده بود، پشت امیر لرزید و به نظرش رسید صرف نظر از آتش سوزي هایی که عمدي بوده، وقوع حریق حادثه اي است که هر زمان دیگر و در هر جاي دیگري از کشور نیز احتمال دارد اتفاق بیفتدو این، در حالی است که در هیچ کجاي مملکت، امکاناتی نیز براي مبارزه با حریق هاي اتفاقی و آتش سوزي هایی که ناشی از بی احتیاطی مردم باشد، وجود ندارد.

آن روز، ذهن امیرکبیر،مدتی طولانی با موضوع گزارشی که خوانده بود، درگیري داشت و براي حل مشکل از هر راهی وارد می شد، به بن بست می رسید و هر بار به خود می گفت:
- کاري نمی توان کرد. هیچ قانون و قاعده اي وجود ندارد که بر اساس آن بتواند قهوه چی متخلف را مورد بازخواست قرار داد یا از این کار خطرناك منع کرد. تازه، اگر هم قانونی وجود داشت، با یک گل بهار نمی شد. به فرض هم که با میرزا احمد برخورد شود، او تنها آدم متخلف نیست و نمی توان بالاي سر یکایک مردم مراقب گماشت تا مرتکب چنین تخلفی نشوند.
اما ناگهان، جرقه اي ذهنشرا روشن کرد:
- یک کار می توان انجام داد... کاري که گذشتگان غفلت کرده و هیچ وقت انجام نداده اند. باید فهم مردمی را که به دلیل جهل یا غرض فرمانروایان همیشه در بی خبري نگه داشته شده اند،بالا برد تا خودشان بتوانند نفع و ضرر را تشخیصبدهند و از اقدام به کارهایی که به صلاحشان نیست، خودداري کنند و چنین کاري، فقط از دو طریق امکان پذیر است: اول احداث مدرسه در همه جاي کشور و بعد انتشار روزنامه اي که از طریق آن بتوان در زمینۀ مسایل مختلف، مردم را آگاه و به آن ها اطلاع رسانی کرد.
دقیقاً از همان روز، امیرکبیر به فکر اجراي سریع اندیشه هایی افتاد که از مدت ها پیش در ذهن داشت و به همت او در سال 1230 شمسی، ابتدا یک کارخانۀ کاغذ سازي در شمال شرقی تهران تأسیس شد و کاغذ هاي تحریري مرغوبی از آن بیرون آمد که به کاغذ امیري شهرت یافت و وقتی خیالش از بابت تأمین کاغذ راحت شد، به موازات فعالیت کارخانۀ کاغذسازي، دستور به انتشار روزنامۀ وقایع اتفاقیه داد و از بین افراد صاحب صلاحیتی که می شناخت، میرزا جبار تذکره چی را به عنوان مدیر روزنامه تعیین کرد و کار مباشرت ترجمۀ روزنامه را به برجیس صاحب داد و سپس در روز پنجم ربیع الاول 1268 (دیماه 1231 ) در بخش شمالی ارگ شاهی و در محلی که سابقاً سربازخانه بود، مدرسه دارالفنون را تحت مدیریت محمدعلی خان شیرازي (وزیر خارجه) افتتاح کرد و تصمیم گرفت از دانش آموختگان آن مدرسه براي تأمین معلم بقیه مدارس کشور استفاده کند.

سابقۀ مبارزه با آتش


سابقۀ آتش سوزي دردنیا، چیزي کم از تاریخ کشف آتش توسط انسان ندارد و بدون آن که نیازي به ارائۀ مدارك و اسناد تاریخی باشد، می توان حدس زد و باور داشت که انسان از وقتی آتشرا شناخت، پیوسته در معرضخطرات ناشی از آن بود و البته، اسناد و مدارك متعددي نیز موجود است و تأیید می کند افزون بر آتش سوزي هاي مهیبی که در ایران اتفاق افتاده و به برخی از آنها اشاره شد، مردمان کشورهاي دیگر نیز به کرات صدمات سنگین ناشی از حریق هاي عمدي یا اتفاقی را تجربه کرده اند و به همین دلیل، از دیرباز یافتن راه هایی براي مقابله با آتش مورد توجه مردم بسیاري از نقاط جهان بوده و شواهد موجود حکایت از آن دارد که رومیان باستان براي محافظت از جان و مال مردم، حراست از جنگل ها و مراتع و همچنین حفظ بناهاي عمومی که حکم سرمایه هاي ملی را داشت، تجهیزات ویژه اي تأمین کرده و افرادي را براي مقابله با حریق هاي احتمالی در نظر گرفته بودندو در مصر، از قرن دوم میلادي به بعد، این امر جدي تر گرفته شد و حتی فردي به نام هرون از اهالی اسکندران، دستگاه ویژه اي براي خاموش کردن آتش ساخت که تا مدتی نسبتاً طولانی استفاده از آن فقط در انحصار مصریان بود، اما بعدها تکنولوژي ساخت و تکنیک استفاده از آن، توسط سیاحان و مسافران به ممالک دیگر نیز راه یافت و مورد استقبال و تقلید قرار گرفت. در چین قدیم هم، پایگاه هایی به فاصلۀ 500 متر از همدیگر ساخته شده بود، که سربازانی مجهز به وسایل اطفاء حریق در آنها مستقر بودند و چنانچه در جایی از شهر ها آتش سوزي اتفاق می افتاد، می توانستند در اسرع وقت خود را به آنجا برسانند.
با این حال، تا حوالی قرن هفدهم میلادي، مطالعات و اقدامات ملت ها براي مبارزه با آتش، حالتی منطقه اي، پراکنده و غیر منسجم داشت و مردمان هر کشوري بر اساس امکانات و یافته هاي خودشان عمل می کردند. اما از آن زمان به بعد، با پیشرفت علم و صنعت و رشد ناگهانی اطلاعات جوامع بشري در زمینۀ موضوعات مختلف که زمینه ساز بسیاري از اختراعات و ابتکارات بود، دستگاه هاي آتش نشانی متعددي توسط ملل مختلف ابداع و در سطح دنیا پراکنده شد و در طولزمان تکامل یافت و چون معمولاً تمام ابداعات و اختراعات بشري زاییدة احتیاج است، آتش سوزي هاي مهیب و گسترده اي که در شهر هاي بزرگی مثل توکیو، لندن، نیویورك و... به وقوع پیوست،باعث شد تا مردم جوامع مختلف، براي مقابله با حوادث مشابه آن ها، مراکزي تأسیسکنند و تجارت خود را در اختیار همدیگر قرار دهند و نتیجۀ آن تعاون، تأسیس سازمان هاي آتش نشانی متعددي بود که امروزه در سطح دنیا دایر است و مدرن ترین تجهیزات اطفاء حریق را در اختیار دارند.
متأسفانه به دلیل آن که تا قبل از نهضت مشروطیت در ایران، نوشتن تاریخ اجتماعی، رونق و رواج چندانی نداشت و مورخان غیر از رویدادهاي سیاسی و جنگی، یا احوالات سران و سلاطین نسبت به ثبت و ضبط بقیه رویدادها رغبتی قابل اعتنا نشان نداده اند، در حال حاضر اطلاعاتی که دربارة وقوع آتش سوزي هاي کوچک و بزرگ در اختیار داریم، بسیار محدود است و فقط از دورة سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، که کلانتران محلات مؤطف شده بودند گزارش هاي روزانه اي از اوضاع و احوال حوزة مسئولیت خود تهیه کنند و به دربار بفرستند، اطلاعات دست و پا شکسته اي از زمان و مکان برخی حریق ها و بعضاً خسارات ناشی از آنها موجود است. ازجمله این که:
14 ذیقعده .... چند روز قبل سه باب دکان در شهر سبزوار آتش گرفت و ضرر فاحش به مالکان دکاکین و منازل رسانید.

29 محرم .... دو شب قبل بازار آتش گرفت. بیست و چهار باب دکان سوخت و دوازده هزار تومان خسارت به اهل بازار رسید و ضمناً اسباب و اثاثیه مردم را اوباش بردند.


تأسیس اولین آتشنشانی


امیرکبیر، که برنامه هاي اصلاحی متعددي براي سیماي کشور داشت و بر اساس دیده ها و شنیده هایش از زندگی مردم کشورهاي دیگر وبیش از همه بر اساس مطالعات و اندیشه هایشعلاقمند بود طرحی نو دراندازد و به عقب ماندگی دیرینۀ کشور خاتمه دهد، نخستین کسی بود که تصمیم گرفت به موازات آگاه ساختن مردم نسبت به خطرات آتش، نهادي هم براي مقابله با حریق در همه جاي کشور ایجاد کند و چون در دورة ولیعهدي ناصرالدین شاه سال ها در تبریز خدمت کرده و به چشم دیده بود در آن شهر تأسیسات و تجهیزاتی به امر آتش نشانی تخصیص یافته است، قصد الگو برداري از اقدامات انجام شده در آن شهر و تعمیم آتش نشانی در سطح کشور را داشت. اما افسوس
که عمرش کفاف نداد تا ایده هاي خود را به مرحلۀ اجرا برساند و نابخردي شاه جوان قاجار و توطئه و فتنه گري کسانی که به پشتوانه اغراضیا وابستگی هاي خود، چشم دیدن او را نداشتند، باعث شد تا بسیاري از اندیشه هایش براي تغییر سیماي ایران و از جمله تأسیس نهادي براي مقابله با آتش سوزي، از مرحله طرح خارج نشودو اجرا نشده بماند.
تبریز، اولین شهري بود که در آن بلدیه تأسیس شد و قاسم خان والی، که در تاریخ آن شهر نماد خدمت به مردم در سالهاي اولیۀ قرن 13 شمسی محسوب می شود، 10 سال بعد از تولد بلدیه، در گوشۀ دیگري از شهر، در خیابان خاقانی، نبش خیابان بهادري امروز، بنیان تشکیلاتی را گذاشت که در اردیبهشت ماه سال 1296 شمسی افتتاح شد و به دلیل وظیفۀ خاصی که براي آن تعریف شده بود،
از همان ابتدا به اطفائیه شهرت یافت. پیش از آن، در سال 1221 شمسی مأموران روسیۀ تزاري براي تأمین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند، امکاناتی را به امر آتش نشانی اختصاصداده بودند، که از چند پمپ دستی دو طرفه، از جنس برنز و مس براي پمپاژ آب تشکیل می شد. اقدامات روس ها در تبریز، اگرچه حکم نخستین سند پیرامون تأسیس نهادي رسمی براي مبارزه با آتش در ایران 165 سال پیش را دارد، ولی اسناد تاریخی گواهی می دهدکه از آن امکانات فقط براي اطفاء حریق استفاده می شد و براي مقابله با سایر حوادث کارآیی نداشت. در حالی که قاسم خان والی، وقتی ادارة اطفائیه تبریز را بنیان گذاشت، رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، از سیل و زلزله گرفته تا آوار،
سقوط از بلندي، و... راهم جزو وظایف اطفائیه قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و در اختیار مأموران شاغل در ادارة اطفائیه قرار گیرد.

یکی از شاخص ترین ویژگی هاي ادارة اطفائیه تبریز، که در حد خود نوعی ابتکار بدیع به شمار می آید، احداث برج یانقین است که در کنار ساختمان اطفائیه قرار داشت و هم اینک نیز ایستگاه شمارة یک و ساختمان مرکزي سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی تبریز در مجاورت آن قرار داد.
واژة یانقین، در زبان مردم آذربایجان به معناي آتش و آتش سوزي است و فلسفۀ وجودي برج زیبا و دیدنی یانقین که با 23 متر ارتفاع، یکی از ابنیۀ معروف دورة قاجاریه در تبریز محسوب می شود، آن بود که چون در زمان تأسیس ادارة اطفائیه هیچ گونه امکانات مخابراتی براي تماس سریع مردم با اطفائیه وجود نداشت و احتمال می رفت در صورت وقوع آتش سوزي مأموران زمانی در جریان حادثه قرار بگیرند و به محل آتش سوزي برسند که کار از کار گذشته و زیان فاحشی به بار آمده باشد، قاسم خان والی، برج را به عنوان دیده بان احداث کرد و دستور داد در تمام ساعات شبانه روز، عده اي در اتاقک دیده بانی بالاي آن به نگهبانی مشغول باشند و در صورت مشاهدة دود و آتش یا غبار غلیظ در هر نقطه اي از شهر، محل را شناسایی کرده و سپس، با به صدا درآوردن زنگ برنزي بزرگی که در بالاي برج تعبیه شده بود، مأمورانی را که به حالت آماده باش در پایین برج مستقر بودند، مطلع سازند، تا به آنجا بشتابند.
همچنین، نقل است برج یانقین کارکرد دیگري نیز داشت و بر فراز آن چراغی تعبیه شده بود که شب ها آن را روشن می کردند و مسافرانی که شب هنگام وارد شهر می شدند، در صورت ضرورت می توانستند براي جهت یابی و پیدا کردن را خود از آن استفاده کنند و جالب این که آن ابتکار در یکصد سال پیش، مورد توجه اغلب سیاحانی که به تبریز سفر کرده بودند، قرار گرفت. تا جایی که اغلب آن ها در سفرنامه هایشان به برج یاد شده اشاره کرده اند و تأکید آن ها باعث شد تا مسئولان آتش نشانی چند کشور و از جمله فرانسه، با نحوة کار و عملکرد آتش نشان هاي تبریز آشنا شوند و با الگو برداري از آن، فن آوري ایرانی آن مقطع تاریخی را به کشور خود انتقال و مورد بهره برداري قرار دهند.
پلان برج مورد اشاره، که تا قبل از توسعۀ شهر تبریز بلندترین ساختمان شهر به حساب می آمد و از بالاي آن تمام نقاط شهر به وضوح دیده می شد، در داخل به شکل دایره بود، یک رشته پلۀ حلزونی به قسمت فوقانی آن راه دارد و داراي هشت نورگیر هلالی است و بخشزیرین آن که از یک چهار طاق تشکیل شده، به منزلۀ پایه برج به شمار می آید و به قرنیزي سنگی منتهی می شود.
در چند دهۀ گذشته، از یک سو به دلیل توسعۀ شهر و رویکرد شهرنشینان تبریزي به بلند مرتبه سازي و از سوي دیگر به واسطۀ کم توجهی متولیان حفظ میراث فرهنگی، که باعث احداث بناهاي متعددي در حریم برج و گوشه و کنار آن شده، اندك اندك برج یانقین اهمیت پیشین خود را از دست داد و شهرتش رو به افول گذاشت. ضمن اینکه پیدایش امکانات جدید و پیشرفتۀ ارتباطی، نظیر تلفن، استفاده از برج را توجیه ناپذیر می ساخت. با این حال، هنوز چیزي از اعتبار و اهمیت برج کاسته نشده و افزون بر این که از سال 1377 به عنوان قدیمی ترین بناي مربوط به تشکیلات آتش نشانی کشور، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، سال گذشته آتش پاد دوم امیر کاردوست، مدیر عامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی تبریز پیشنهادي مطرح کرد مبنی بر این که چون تبریز اولین شهر برخوردار از آتش نشانی بوده و برج یانقین قدیمی ترین سمبل آتش نشانی در ایران محسوب می شود، شایسته است همزمان با مراسم گرامیداشت یکصدمین سال تأسیس شهرداري در تبریز، برج یانقین که هم اکنون بخشی از وسایل،تجهیزات و ماشین آلات آن نیز در محل ادارة آموزش سازمان آتش نشانی تبریز موجود است و در مناسبت هاي مختلف مورد بازدید مسافران و سایر علاقه مندان قرار می گیرد، تا سال 1371 به صورت واحد و اداره اي وابسته به شهرداري، زیر نظر بلدیۀ سابق و شهرداري بعدي انجام وظیفه کرد. اما در سال 1371 اساسنامۀ تشکیل آن به صورت سازمانی مستقل، به تصویب وزارت کشور رسید و از ان زمان تاکنون به صورت نهادي مستقل باشرح وظایف مشخص، مشغول فعالیت است.


شکل گیري اولیۀ آتشنشانی


دومین و سومین واحد آتش نشانی کشور، با توجه به ضرورت حفظ چاه هاي نفت مسجد سلیمان و پالایشگاه آبادان، توسط دولت انگلستان در خوزستان تأسیس شد و چون بعد از شهادت امیرکبیر در بهمن ماه 1231 جانشینان وي، نه تنها دنبالۀ اندیشه هایش را نگرفتند، بلکه کوشیدند تا برخی اقدامات او را خنثی نیز کنند، اقدام دیگري در این زمینه صورت نگرفت و تفکر تأسیس نهادي براي مقابله با آتش در کلیه نقاط کشور، که گویا امیرکبیر مقدمات آن را نیز فراهم کرده بود، به فراموشی سپرده شد. تا این که در سال 1260 شمسی و هنگام سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ، هنگام اقامت وي در شهر حاجی طرخان روسیه، وقتی دسته اي از آتش نشان هاي آن شهر مانوري در حضورش برگزار
کردند چنان ذوق زده شد که اظهار داشت مانور بسیار مورد توجهش قرار گرفته است و در جریان دومین سفر خود به فرنگ، هنگام بازدید از یک ایستگاه آتش نشانی، تجهیزاتی که براي اطفاء حریق در آنجا موجود بود، وي را بیشتر غرق تعجب ساخت تأسف آور آنکه به رغم مشاهدة تلاش هایی که مردم دیگر کشورهاي دنیا براي مقابله با آتش انجام می دادند و همچنین با وجودي که بعد از سفرهاي خارجی او چندین آتش سوزي مدهش در کشور به وقوع پیوست، حتی فکر ایجاد تشکیلاتی مشابه آنچه در کشورهاي دیگر جریان داشت و به صورت امري بدیهی در آمده بود، به ذهنش نرسید و تا سال ها پس از ترور او توسط میرزا رضاي کرمانی، که روز جمعه 17 ذیقعده سال 1313 هجري قمري اتفاق افتاد، ایران همچنان فاقد سازمان و تجهیراتی براي پیشگیري و مقابله با حریق هاي خانمان سوز بود و فقط در آخرین سال هاي سلطنت او اداره اي با عنوان احتسابیه در تهران دایر شد که کار نظمیه، بلدیه و عدلیه یعنی شهربانی، شهرداري و دادگستري فعلی را به طور یکجا تشکیل می شد « تنظیف » و « محتسب » انجام می داد و آن اداره که شماري از کارکنانش با عنوان که در هر کدام از شعبه هاي وابسته، عده اي نایب، فراش و رفتگر خدمت می کردند. محتسب ها کارشان را زیر نظر حکومت و کلانتر شهر انجام می دادندو بر رسیدگی به جرایم و گاهی دادوستد و فروش کالاها نظارت داشتند و کارکنان شعبۀ تنظیف هم موظف بودند با وسایل و امکاناتی ابتدایی، زباله ها را از گوشه و کنار شهر جمع کنند و با 100 رأس اسب، قاطر و الاغ که در اختیار داشتند، به بیرون از شهر انتقال دهند. همچنین شعبۀ تنظیف عده اي سقا در استخدام داشت که موظف بودند با مشک، کوچه ها و خیابان هاي شهر را آب پاشی کنند نا گرد و غبار ناشی از حرکت مردم، وسایط نقلیه و چهارپایان، باعث اذیت و آزار شهروندان نشود و علاوه بر آن مسئولیت، موظف بودند هنگام وقوع آتش سوزي ها نیز در امر خاموش کردن آتش دخالت کنند، که نگفته پیداست چون امکانات و تجهیزاتی که در اختیار سقاها قرار داشت، نامتناسب با وظیفه شان بود، در مبارزه با آتش و اطفاء حریق نمی توانستند نقش قابل اعتنایی ایفا کنند و به بیان بهتر، بود و نبودشان تفاوتی نمی کرد.
آن وضعیت، با شدت و ضعف هایی تا هنگام نهضت مشروطیت ادامه داشت. اما پس از امضاء فرمان مشروطیت در سال 1285 شمسی و تغییراتی که در ساختار ادارة به وجود آمد، مشروطه خواهان که آشنایی هایی با اصول تقسیم کار و شیوه هاي ادارة شهر در جوامع غربی داشتند، تصمیم گرفتند طبق ضوابط خاصی به ساماندهی اوضاع شهر تهران و تأسیس نهادهایی مدنی بپردازند و از جمله اقداماتشان در این رابطه آن بود که در هر شهر، کسی را به عنوان رئیس شهر تعیین کردند و اجراي امور شهري را بر عهده اش گذاشتند و مدتی بعد، همان تفکر مقدمۀ تأسیس تشکیلاتی با عنوان بلدیه شد.
هدف اولیه از تأسیس بلدیه، حفظ منافع شهرها و برآورده کردن حوایج شهرنشینان مثل اداره کردن اموال منقول و غیرمنقول، نگهداشت سرمایه هاي متعلق به شهر، ایجاد تسهیلاتی براي دسترسی آسان مردم به مواد غذایی، تمیز نگه داشتن کوچه ها، میدان ها و خیابان ها، روشن کردن شهر در شب، پاکیزگی حمام ها و... مورد توجه قرار گرفت و امید می رفت بلدیه این امر را که با حفظ جان و مال در برابر آتش بستگی داشت، جدي بگیرد. با این حال، بلدیه در زمینۀ آتش نشانی اقدام چشمگیري انجام نداده و از آنچه در سالهاي آخر سلطنت ناصرالدین شاه جریان داشت تجاوز نکرد و در نتیجه هیچ تغییري در ابزار و ادوات مورد استفادة مأموران مبازره با حریق به وجود نیامد.
بعد از کودتاي ننگین رضا خان در سال 1299 شمسی و خصوصاً بعد از شروع سلطنت رضا خان، تشکیلات بلدیه به نحو محسوسی تغییر کرد و براي آن که شهر تهران سروسامانی به خود بگیرد واز وضع سابق خارج شود، در سال 1303 شمسی، بلدیۀ تهران یک دستگاه اتومبیل آب پاش براي آب پاشی خیابان هاي خاکی شهر خریداري کرد و یک سال بعد، هنگامی که سرلشکر کریم بوذر جمهري کفالت بلدیۀ تهران را بر عهده داشت، وجود همان ماشین آب پاش، مقدمه اي براي شکل گیري نهادي براي مبارزه با آتش در تهران شد. به این ترتیب که چند متر لوله، یک سر لوله و چند شیر به آن ماشین افزودند نا براي اطفاء حریق هاي احتمالی نیز کارآیی داشته باشد.
که جزء مکانیک هاي « هانري فردریش دوئل » در ابتداي تأسیس ادارة اطفائیه، فردي آلمانی به نام که به ) « کلنل وربا » قشون به شمار می آمد، به ریاست فنی و یکی از افسران روس سفید به نام ایران پناهنده شده بود)، به ریاست نظامی آن منصوب شدند و ادارة مصوب با 15 نفر پرسنل، که همگی از درجه داران قشون بودند، کار خود را شروع کرد. ولی در سال هاي بعد، به موازات تجهیزات ادارة اطفائیه، در کادر اداره کنندة آن تشکیلات نیز تغییراتی به وجود آمد و اداره اش تحت نظر رؤساي ایرانی که از بین افسران ارتش انتخاب می شدند، قرار گرفت و بر تعداد کارکنانش افزوده شد.
ادارة اطفائیه، فعالیت خود را ابتدا در 300 متري میدان توپخانه و در ابتداي خیابان چراغ برق (امیرکبیر بعدي)، و در محلی استیجاري در گاراژ حسینی که متعلق به فردي موسوم به نام سید اسداله بود و قسمتی از گاراژ غرب که مقابل کوچۀ عرب ها در شمال همان خیابان قرار داشت، شروع کرد و یک دستگاه اتومبیل آب پاشی که تنها دارایی آن را تشکیل می داد، اگر چه اسماً به امر آتش نشانی اختصاصیافت، اما عملاً براي امور دیگري نیز مورد استفاده قرار می گرفت. در آن هنگام، جون تنها منبع تأمین آب آشامیدنی مردم تهران جوي هاي روباز و به شدت آلوده اي بود که از کنار خیابان ها می گذشت و مصرف آب آلوده هر چندگاه یک بار بیماري هایی مسري را در سطح شهر شیوع می داد، عده اي از افراد، با گاري اسب هایی که منبع فلزي بزرگی بر روي آن ها تعبیه شده بود، از سرچشمۀ قنات ها آب برداشت کرده و در محلات مختلف، به منازل شهروندان
می رساندند و بابت تحویل هر سطل آب به متقاضیان، مبلغ اندکی دریافت می داشتند.
» بر اثر استقبال مردم از آب سالم و رونق گرفتن کار صاحبان گاري اسبی ها،که اصطلاحاً با عنوان از آنان یاد می شد، مسئولان بلدیه تصمیم گرفتند در این زمینه نیز فعالیتی انجام دهند. لذا، از « آبی اتومبیلی که قبلاً فقط به آب پاشی خیابان ها اشتغال داشت و پس از تأسیس ادارة اطفائیه در اختیار آن اداره قرار گرفته بود، براي آبرسانی به محلات مختلف شهر هم بهره گیري کردند.
پر کردن منبع آب هاي تعبیه شده بر روي گاري ها، به این دلیل که صاحبان گاري ها ناچار بودند سطل سطل آب از قنات بردارند و به داخل منبع بریزند تا پر شود، با دشواري و اتلاف وقت زیادي همراه بود. اما ماشین مورد اشاره، چون یک موتور پمپ نیز داشت که با استفاده از آن، منبع به راحتی و در زمانی کوتاه پر می شد. از طرف دیگر سرعت پایین گاري اسبی ها باعث می شد آب مورد نیاز شهروندان دیر به دست آنان برسد، در حالی که ماشین یاد شده این مشکل را نیز نداشت.
نتیجتاً آبرسانی بلدیه بوسیلۀ ماشین، در کوتاه مدت توانست نظر مردم را جلب کند. بعدها بلدیه براي گسترش امر آبرسانی، پنج دستگاه اتومبیل مشابه آن خودرو را از کشور آلمان خرید و در نتیجه، ادارة اطفائیه صاحب شش دستگاه اتومبیلی شد که همچنان براي آبرسانی هم مورد بهره
برداري قرار گرفت.
از آنجا که در یکی دو سال اول تأسیس ادارة اطفائیه، چند حریق در تهران اتفاق افتاد و هنگام وقوع آن ها ماشین هاي آب پاش در سطح شهر پراکنده بود و عملاً تجهیزات موجود نتوانست در اطفاء آن حریق ها نقش قابل اعتنایی ایفا کند و از طرف دیگر تقاضاي مردم براي برخورداري از آب سالم هم رو به افزایش بود و ظاهراً ادارة اطفائیه وظیفه داشت به موازات انجام وظیفه در حوزة آتش نشانی امر آبرسانی شهري را نیز مدیریت کند، در آذر ماه سال 1307 با نیت تقویت توان فنی ادارة که لاستیک هاي N..AG اطفائیه، یک دستگاه آب پاش بزرگ و چهار دستگاه آب پاش کوچک مارك توپر داشت، از کشور آلمان خریداري شد و به طور کامل در اختیار ادارة اطفائیه قرار گرفت. عده اي از شوفرهاي مستعد قشون و گروهبان هاي قدیمی هنگ هاي بهادر و آهنین هم براي به کار انداختن و هدایت ماشین هاي جدید به ادارة اطفائیه منتقل شدند و اطفائیه، ظاهراً سامان پیدا کرد. با این وجود، به دلیل وسعت یافتن شهر، افزایش جمعیت آن و کارگاه هایی که در حومۀ تهران شروع به فعالیت کرده بود، گاهی اوقات، خصوصاً زمانی که حریق هاي شدیدي روي می داد، یا به طور همزمان در چند جاي شهر حریق به وقوع می پیوست، تشکیلات آتش نشانی به تنهایی نمی توانست مشکل را حل کند و در نتیجه، از نیروهاي امدادي سایر ارگان ها، از جمله نظمیه (شهربانی) و قشون (ارتش) نیز براي کمک به مأموران آتش نشانی استفاده می شدو طبق دستورالعملی که براي مأموران وضع شده بود، آنان وظیفه داشتند پس از اطفاء هر حریق، گزارشی در خصوصچگونگی وقوع حادثه و اقداماتی که در رابطه با آن انجام داده اند، تهیه کنند که مجموعه اي از آنها را در خلال کتب وقوع حریق – » : مختلفی که دربارة تهران قدیم نوشته شده، می توان یافت و یکی از آنها چنین است سه ساعت قبل از ظهر امروز حریقی در عمارت مسکونی آقاي ناصر ندامانی واقع در خیابان شاه آباد رخ داد. مامورین نظمیه و بلدیه با جدیت فوق العاده بوسیلۀ اتومبیل اطفائیه و وسایل دیگر مشغول خاموش کردن آن شده، در این بین یک دستگاه اتومبیل اطفائیه ادارة قشون نیز رسیده و پس از دو ساعت اشتعال و سوختن سقف و مقداري از دیوارها و قسمت عمدة اثاثیه، موفق به خاموش کردن آن و جلوگیري از سرایت به منازل دیگر گردیدند. آقایان کفیل بلدیه و ادیب السلطنه سرداري هم در آنجا حضور داشته و با مأمورین کمک می نمودند. علت حریق هنوز معلوم نیست و گویا از آتش .« سیگاري بوده است آمار موجود دلالت دارد بر این که تا حدود سال 1307 شمسی مجموع تجهیزات آتش نشانی تهران عبارت بود از 15 دستگاه ماشین آتش خاموش کن نو و آمادة کار، 3 دستگاه بنز مرسدس، 4 دستگاه و 4 دستگاه موتور پمپ، به علاوه 84 کامیون اسقاط که پس از N.A.G اشکودا، 2 دستگاه پورسک مستعمل شدن توسط ادارت دیگر در اختیار آتش نشانی قرار گرفته بود و تأثیري در امر اطفاء حریق نداشت. لذا، جهت تجهیزات آتش نشانی چنان که باید و شاید جوابگوي احتیاجات تهران نبود و مسئولان به جاي تجزیه و تحلیل مشکلات، انجام مطالعه بر روي گسترش شهر وپیش بینی مشکلاتی که بر سر راه انجام وظیفۀ آتش نشان ها وجو داشت و توسعۀ آتش نشانی به شکلی مناسب را اقتضا می کرد، تقویت و توسعۀ آتش نشانی را فقط در حد خرید اتومبیل می دانستند. تا این که وقوع یک حادثه مسئولان را از خواب بیدار کرد. به این ترتیب که روز 8 مهرماه 1307 سالن سینماي صنعتی واقع در خیابان لاله زار آتش گرفت. آتش سوزي در آن سالن، که یکی از مدرن ترین و مجهزترین سینماهاي پایتخت محسوب می شد و به نمایش فیلم براي بانوان اختصاص داشت، به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهاي اطراف را نیز به خطر انداخت و مأموران آتش نشانی، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس ساعت ها زحمت کشیدند تا توانستند آتش را خاموش کنند. اما متأسفانه با تمام فداکاري و از خود گذشتگی مأموران، آتش سوزي اگر چه از نظر جانی به کسی لطمه اي نزد، اما وقتی خاموش شد که از آن سینماي مجهز، فقط مشتی خاکستر بر جاي مانده بود.
فرداي آن روز، روزنامۀ اطلاعات، ضمن چاپ گزارش مشروحی از واقعۀ، به لزوم تقویت آتش نشانی وقتی واقعاً فکر می کنیم متوجه می شویم ما هیچ وسیلۀ ... » : تهران اشاره کرد و خاطر نشان ساخت اطفائیه اي نداریم، ما یک ادارة مخصوص اطفائیه می خواهیم، براي این که به مجرد وقوع حریق و صدا کردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیل هاي اطفائیه هم از طرفی بلند شود، متأسفانه تاکنون به این امر توجهی نشده است و مأمورین نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علی ایحال امیدواریم بلدیه زودتر در صدد تهیۀ وسایل کافی براي اطفاء حریق و تهیۀ چند دستگاه اتومبیل هاي اطفائیه و اداره و بودجۀ مخصوصبراي این منظور برآید که از مشقت کارکنان و مأمورین فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا .«... هستیم، باید لوازم آن را نیز از هر حیث فراهم کنیم تشکیلات اطفائیه، چندین سال، همچنان در خیابان چراغ برق و در گاراژهاي حسینی و غرب دایر بود. تا این که بر اثر وسعت یافتن شهر و تعداد حریق هایی که در مناطق مختلف اتفاق می افتاد، مسئولان امر بالأخره متوجه شدند ماشین آلات و نفراتی که در اختیار دارند،جوابگوي نیازهاي شهري با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین جهت، در سال 1310 شمسی با پیگیري کریم آقا بوذر جمهري، که در رابطه با امر آتش نشانی بیشترین مسئولیت را بر عهده داشت و به تعبیري مدیر ارشد آن خوانده می شد، براي احداث ساختمانی متناسب با وظایف ادارة اطفائیه و همچنین تأمین بودجه اي منطبق با حجم فعالیتهاي آن، پیشنهادي تهیه و تقدیم مجلس شد، که با تصویب آن پیشنهاد، در سال 1311 ادارة اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدودة شهر، به میدان حسن آباد و محل گروستان متروکه اي که در آنجا واقع بود ( محل فعلی ایستگاه شماره 1 سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی )، انتقال یافت و ساختمان جدیدي در آن محل احداث و تدریجاً تکمیل شد و کلیۀ تشکیلات ادارة اطفائیه را به آنجا منتقل کردند.
در سال 1313 حسن خان معتضدي به ریاست ادارة آتش نشانی منصوب شد. وي با علاقه مندي هایی  ه به کار خود داشت، از ابتداي قبول مسئولیت، شروع به تلاش گسترده اي براي سامان بخشیدن به امور اطفاء حریق کرد و ضمن خرید لباس هاي نسوز براي آتش نشان ها، دولت را متقاعد ساخت یک فروند کشتی آتش نشان نیز از کشور آلمان خریداري کند، تا براي خاموش کردن حریق کشتی ها، در دریاچۀ مازندران مورد استفاده قرار بگیردو به این ترتیب، با سعی او، در استان گیلان نیز ادارة اطفائیه اي تشکیل شد که مرکز آن در بندر انزلی واقع بود.
اطفائیه، آتشنشانیشد در آخرین سال هاي دهۀ 1320 ، که اندك اندك مشخص شد آتش نشانی حکم حرفه اي تخصصی را دارد و دست اندر کارانش باید دانش فنی لازم را داشته باشند، لزوم برخورداري مأموران آتش نشان از مهارت هاي فنی احساس شد و دولت عده اي از کارکنان ادارة اطفائیه را جهت گذراندن یک دورة آموزش حرفه اي، به خارج از کشور اعزام کرد، که پس از بازگشت آن عده به کشور، ادارة اطفائیه اقدام به تشکیل کلاس هاي ویژه اي براي مأموران خود کرد و کسانی که در خارج از کشور آموزش دیده بودند، موظف شدند با تدریس در آن کلاس ها، آنچه را آموخته اند، به همکاران خود آموزش دهند.
به این ترتیب، ادارة اطفائیه اولین قدم ها را براي تبدیل شدن به نهادي توانمند در راه گذاشت و سه سال بعد، در اواخر سال 1333 شمسی، هنگامی که نیروهاي ماهر در حد نیاز تأمین شده، عنوان اطفائیه به آتش نشانی تغییر یافت و چون آن هنگام مصادف با توسعۀ صنایع و همچنین شکل گیري مناطق مسکونی جدید در اطراف تهران بود، تصمیم گرفته شد آتش نشانی تهران علاوه بر داشتن یک ادارة مرکزي، سه شعبه نیز در نقاط مختلف شهر در اختیار داشته باشد که بر مبناي آن تصمیم و با سعی شهرداري، تهران علاوه بر ادارة مرکزي آتش نشانی، صاحب شعباتی نیز در انتهاي خیابان شهباز {خاقانی}، خیابان شوش و انتهاي خیابان بهار شد.
همچنین به علت بعد مسافت تهران و شمیران و از آنجا که شمیران از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار می نمود و اغلب اوقات همین امر موجب تأخیر در امداد رسانی به حادثه دیدگان می شد، احداث شعبه اي از آتش نشانی در شمیران نیز مورد توجه قرار گرفت و در سال 1334 ، یکسال بعد از افتتاح شعبات سه گانۀ آتش نشانی در شهر تهران، پایگاه شمیران نیز به مرحلۀ بهره برداري رسید و در همان سال قرارداد خرید چهار دستگاه اتومبیل آتش نشانی جدید با کارخانۀ ایرانی ارج که از مدتی پیش مطالعاتی را بر روي شبیه سازي مدل اتومبیل هاي آتش نشانی خارجی شروع کرده بود، به امضاء رسید و آن تجهیزات، پس از تحویل، در اختیار شهرداري شمیران قرار گرفت.
در آن زمان، با وجودي که چند ناتکر مخزن دار در خدمت آتش نشانی قرار داشت، مأموران طبق معمول گذشته، همچنان با کمبود امکانات و تجهیزات روبرو بودند و اسناد و مدارك موجود نشان می دهد به آن نسبت که شهر گسترش می یافت و بر وسعت و جمعیت آن افزوده می شد، تشکیلات آتش نشانی رشد نمی کرد و هنگام بروز آتش سوزي هاي بزرگ، مأموران آتش نشانی عملاً با کمبود امکانات مواجه می شدند، به این جهت، علاوه بر اتومبیل هاي مخصوص آب پاشی که خود آتش نشانی در اختیار داشت، ماشین هاي باربري، خودروهاي حمل گوشت و کامیون هاي حمل زباله نیز به عنوان تجهیزات کمکی در اختیار مأموران ادارة آتش نشانی قرار می گرفت و در مقابل، در ساعات خارج از عملیات امدادي، حتی اتومبیل هاي مخصوص مبارزه با حریق جهت آب رسانی به محلات، آب پاشی خیابان ها، آبیاري درختان و خدمات متفرقه دیگري از این قبیل، مورد استفاده قرار می گرفت که البته کارشناسان متعددي عنوان کرده اند آن سنت غلط که سال ها رواج داشت، به نوبۀ خود عامل مهمی در جهت عقب ماندگی سیستم آتش نشانی کشور بود.
همچنین تا حدود 30 سال بعد از تأسیس آتش نشانی، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردي بهره اي نداشتند و هنگام مأموریت هایشان ناجار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی براي افراد آتش نشان در نظر گرفته شد و تعداد محدودي کلاه ایمنی نیز در اختیار آن ها قرار گرفت، اما در سال هاي بعدي، به موازات توسعۀ تهران ادارة آتش نشانی رشد کرد و چون روز به روز بر حسب ضرورت در برابر مسئولیت هاي سنگین تري قرار می گرفت، تا حدي این مهم مورد توجه قرار گرفت، و هنگام خرید وسایل اطفائی، اقلامی از وسایل حفاظت فردي نیز خریداري می کردند. از جمله در سال 1336 تعداد 10 ماسک ضد گاز و 6 ماسک ضد دود و در سال 1337 استفاده از لباس نسوز در آتش نشانی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور زمان، آتش نشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کف ساز، تانکرهاي مجهز، موتور پمپ، تور نجات، لباس نسوز، ماسک ضد گاز، ماسک ضد دود و ... مجهز شد. تا جایی که هم اکنون بزرگ ترین نردبان خاور میانه و سومین نردبان بزرگ جهان به ارتفاع 64 متر در اختیار آتش نشانی تهران قرار دارد.
در ایستگاه حسن آباد ایجاد شد تا در کنار « امداد و نجات » در سال 1340 شمسی واحدي به نام گروه اطفاي حریق، امداد و نجات حادثه دیدگان را بر عهده بگیرد.
در سال 1349 با توجه به ترافیک خیابان هاي تهران و به دستور شهردار وقت یک کادر موتور سوار – یا موتورسیکلت هایی که مجهز به بی سیم بودند و می توانستند تا 120 کیلوگرم بار حمل کنند-

تشکیل شد و مقرر گردید در زمان وقوع آتش سوزي، با سرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیل هاي سنگین و نیروهاي لازم، عملیات اولیۀ اطفائی را انجام دهندو بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. به اضافه این که در سال 1344 کمیسیون بودجۀ مجلس شوراي ملی در جلسۀ سوم دي ماه خود، به منظور ارتقاء ایمنی فرودگاه هاي کشور با خرید چند دستگاه اتومبیل آتش نشانی جهت ادارة کل هواپیمایی کشور موافقت کرد و بر اساس آن موافقت چهار دستگاه لیلاند دیزل مخصوص اطفاء حریق فرودگاه، دو دستگاه آمبولانس از نوع شورولت جنگی و سه دستگاه جیپ اطفائیه، براي مقابله با حریق هاي احتمالی در فرودگاه خریداري شد.
، عمده مشکل آتش نشانی تا سال 1350 آن بود که از بدو تأسیس اطفائیه در تهران تا سال 1350 وسعت تهران، با سرعت به چند برابر رسید، در حالی که تعداد ایستگاه هاي آتش نشانی به کندي افزایش یافت و در سال 1350 ، با وجودي که چند ایستگاه جدید در تهران شروع به فعالیت کرد، تعداد ایستگاه هاي آتش نشانی تاره به 7 واحد رسید. اما در سال هاي بعد از آن، گسترش و توسعۀ آتش نشانی شتاب بیشتري گرفت. براي نمونه در سال 1353 سه پایگاه دیگر به تعداد ایستگاه ها افزوده شد و روز 25 اسفند ماه سال 1355 ، در حالی که تعداد ایستگاه ها به 13 واحد رسیده بود، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتش نشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان آزادي ( آیزنهاور سابق ) افتتاح شد و با شروع به کار آن مرکز، ایستگاه آتش نشانی میدان حسن آباد که تا آن تاریخ به عنوان ایستگاه مرکزي آتش نشانی مورد اشاره قرار می گرفت، به ایستگاه شمارة 1 تغییر نام داد و در سال 1356 مجموعاً 16 ایستگاه، که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
آتشنشانی در مناطق دیگر همزمان با تهران، شهر قزوین از آتش نشانی برخوردار شد و در پی آن اهواز در سال 1304 ، بندر انزلی در سال 1305 ، رشت در سال 1310 ، مشهد در سال 1312 ، زنجان در سال 1327 ، اصفهان در سال
1328 و... در ردیف پیشگامان احداث و تأسیس ایستگاه هاي آتش نشانی قرار گرفتند و همدان در سال 1336 به گروه شهرهاي برخوردار از آتش نشانی پیوست و پس از آن، به موازات تأسیس شهرداري در شهرهاي مختلف، ایستگاه هاي متعدد دیگري، در سایر مناطق کشور احداث شد و به بهره برداري رسید. با وجود این، بسیاري از شهرهاي کشور، از این توسعه برکنار ماندند. همچنان که در ایلام آتش نشانی خیلی دیر شروع به کار کرد و شروع به کار آن نیز داستان جالبی داشت. به این معنی که بعد از شکل گیري و تأسیس شهرداري ایلام در سال 1342 ، دو نفر به عنوان نگهبان در  وار ساختمان شهرداري به کار گماره شدند که وظیفۀ آنان رسیدگی به امور اطفاء حریق بود و چنانچه جایی از شهر آتش می گرفت، افرادي که در معرض خطر و خسارت قرار داشتند، ناچار بودند با مراجعۀ حضوري به ساختمان شهرداري، آن مأموران را در جریان حادثه قرار دهند. اما از زمانی که رسیدگی به امور آتش نشانی در سراسر کشور طرف توجه جدي واقع شد، یک دستگاه اتومبیل ذیل روسی و سپس یک دست انترناش و چند سال بعد یک دستگاه لندرور انگلیسی تحت عنوان خودرو پیشرو، براي امور آتش نشانی آن شهر خریداري شد. با این حال، تا اولین سال بعد از پیروزي انقلاب اسلامی و زمان شروع جنگ تحمیلی ایلام از نظر تجهیزات آتش نشانی در فقر مطلق قرار داشت تا بالأخره در آن سال چهار دستگاه خودرو بنز به تقویت آتش نشانی اختصاصیافت.
همچنین شهرستان آمل جزو شهرهایی است که اگر چه از سال 1302 شهرداري در آن شروع به فعالیت کرد، اما تا سال 1349 شهرداري آن فاقد دایرة آتش نشانی بود و در آن سال صاحب واحد آتش نشانی با 12 مأمور شد. اما تنها وسیلۀ خاموش کنندة حریقی که در اختیارش قرار گرفت، یک دستگاه شورولت مدل 57 بود که به هیچ وجه توانایی پاسخگویی به نیازهاي شهر نداشت. ولی بعدها یک دستگاه اتومبیل رومانیائی مدل 70 هم توسط اتحادیه شهرداري هاي کشور تهیه شد و در اختیار آتش نشانی آمل قرار گرفت.